TOREH
About
*Gallery
*
*
*
*
*Links
Email

Sign View

صفحه اصلي

آرشيو

 دنياي يك ايراني

 شاعرانه ها

 سوبان

 عباس حسین نژاد

 

 

 

Welcome

Bar


 

٭

نميرفتم سراغ مهتاب.گفته بود توي آتليه ي شماره ي3نقاشي ميکشد.فقط عصرها توي کافه موسيو پرنرميديدمش ،دوست نداشتم موقع کارپهلويش بروم.نه بابت کارش،به خاطر خودش دوست نداشتم تنها پهلويش بروم.ميترسيدم که گناه باشد!عصرها هم به خاطر اين ميرفتم که مريم هم مي آمد.گيرم کمي ديرتر مي آمد.صبح هاسرم را با موزه هاوگاهي هم سينما گرم ميکردم.
يکبار که خيلي دلم گرفته بودتانزديک آتليه اش رفتم،اما داخل نرفتم.همان جاپشت در کز کردم ونشستم.عصر که به کافه موسيو پرنر رفتم از تعجب يکه خوردم.مهتاب يکي از اتودهايش را آورده بود.چند خط درهم وبرهم!وقتي با انگشتهاي کشيده اش تاش ها را نشانم داد،ديدم،يک بوم بود روي3پايه.روبه روي يک ديوار سفيد،طوريکه زن نقاش نميديد،يک مرد چمباتمه زده بود،اما روي بوم زن نقاش ،تصوير مغشوشي از يک مرد بود که چمباتمه زده بود.زن نقاش با قلمويش مرد مغشوش را که چمباتمه زده بود نوازش مي کرد.
مرد بلند شد.آمد طرف زن نقاش.زن نقاش خنديدوگفت:"هر چه رنگ مشکي دارم بايد بگذارم براي ابروهات!"مرد خنديدو گفت:"انتقام مدادرنگي هاي قهوه اي بچه هاي پايه اول دبستان دخترانه ايران که مجبور بودند آبشار قهوه اي بکشند..."بعد هم بلند شد رفت گذر خدا براي اعتراف به کشيش!!...
********
دلم ميخواست تا آخرش بنويسم تا "يا علي مددي"
"زهرا"


0 نظر

Bar

٭

دقيقا 3ماه بود از مکه برگشته بود،3ماهِ 3ماه!! 4روز پيش خانوادش مونده بود بقيشو همش تو بيمارستانهاي تهران زير دست دکترها بود!!فکرشوبکن 3ماه همه جور آزمايشي کردن نفهميدن درد از کجاست!!!امروز بابا ميخواست مثل هر هفته بره عيادتش ولي داداشش گفت: جمعه فوت کرده!!من نه ديده بودمش نه ميشناختمش فقط بابا ازش تعريف ميکرد....ولي گريم گرفت...فکرشو بکن پاک پاک!!حتما يه راست رفته تو بهشت!!چون فرشته ها وقت نکردن چيزي بنويسن........گاهي وقتها معموليترين آدمها ميشن بزرگترين آدم، واسه کي مهمه که يه مرد 40 ساله از روستاي پيشواي ورامين جمعه رفت بهشت!!اون مرده هيچي گناه نداشت چون همين 3ماه پيش فرشته ها گناهاشو پاک کردن!!!!خيلي سخته بتونم هضم کنم پاکيشو...
"زهرا"

0 نظر

Bar

٭

سلام
خيلي وقته ننوشتم!!بعضيها هم که ميرن وبلاگ مردم ميتويسن!!تازه خيلي از دست اون بعضيهاي مسخره عصبانيم!!بماند!
تو اين کامپيوتري که من الان پشتشم تو زبانهاش زبان روسي هم هست،جالبه نه؟؟صاحبش روسيهم بلده!!کامپيوتر ما که هنوز تعميرگاست!!بهتر!!عوضش من درسخون شدم!!راستي من 5 شنبه امتحان دارم هيجا نميتونم بيام!!تازه به من که کسي چيزي نگفته،تازه تر حال ندارم!!
*****
خيلي غم انگيزه آدم بدونه باباي يکي از دوستاش تو زندونه !!بعد ببيني که بقيه ازش بپرسن بابات از مسافرت برنگشته؟؟اونم بگه نه بابام خيلي گرفتاره!!بعد فقط تو بفهمي که گرفتار يعني چي!!به هر دليلي که رفته باشه ،حق يا نا حق،دل بچه هاش خيلي غصه دار ميشه،مخصوصا اگه غريب باشه واسش تو دانشگاه و خيابون واينترنتم نظاهرات نکنن!!آخه آدم معروفاهر چي بيشتر تو زندون ميمونن معروفتر ميشن،ولي آدم بي معروفاکه بدون هيچ اسم ورسمي حالابه حق يا ناحق افتادن زندون هر روز فراموشتر ميشن!!اونوقت بچه هاشونم نميتونن سر بلند کنن وبگن بابامون زندونه در حاليکه بپه بابا معروفاسرشونو بالا ميگيرن وميگن بابامون زندونه،به حق يا ناحق!!
بچه بابا بيمعروفه مجبوره باباشو هر هفته بفرسته مسافرت!!
چه غمناک!!خدا گرفتاري همه رو حل کنه ،هيچکسم اسيرو گرفتاره اين دنياي زشت با اون آدمهاي فضولش نکنه!!
آمين
"زهرا"

0 نظر

Bar

٭

سلام
دل همه آب!!
ديدين چه ناز شده؟؟

0 نظر

Bar

٭

دانشگاه ميخواد ببره "رامسر" ،هفته ديگه 4شنبه ، من خيلي ميخوام برم چون بيشتر 79 يها ميان!!
امروز مريم (تو نه) بعد يه هفته اومد دانشگاه! داييش فوت کرده بود!!اونم خيلي يهويي،به خاطر يه عمل ساده رفته بيمارستان،بعد از عمل به خاطر نرسيدن بيمارستان و ضعف جسماني فوت کرده!!صبح تا ديدمش رفتم بهش تسليت بگم،سرشو گذاشت رو شونم و گريه کرد...نميدوني چه حالي شدم چقــــدر دلم سوخت:(( مرگ ناگهاني خيلي بده ،قشنگ ميتونم حس کنم چي تو خونشون ميگذره:(

شهردار تهران رو ديدي؟نميدونم چرا همه تو خونه ميگن زهرا رفيقت!! به نظر من که اصلا انتخاب خوبي نبود باز اينا کاره شدن رگ راستيشون زد بالا!! ولي به خاطر اين من کلي ياد اونور کلاسيها افتادم که عين ديوار بودن ،يه وقتي اگه داد ميزدن ميشد عين حرف زدن عادي تو!!!
نمیذاره که 2خط بنويسم،اي خدا هر کي پسر ميخواد بهش بده!!(نفرين) کاش اين اميرگاوم يکي به فرزندي قبول ميکرد!!


0 نظر

Bar

٭

سلام
بعد اینهمه خوندن نفهمیده ما فارسی نوشتیم؟؟بعد چند سالم هست عربی میخونه؟؟خاک بر سر خنگش،دیگه نمیتونم که عربی واسش بنویسم،چه جوری تحویلش بگیرم؟؟

امروزامتحان داشتیم!!من خیلی سعی کردم جدی بگیرم ودرسم خوندم منتها بچه ها همه به اعتراض امتحان ندادن همون اول ورقشونو دادن یعنی هیچکس جدی نگرفت ....بعدم وقت امتحان رو رفتیم فیلم Forrest Gump رو دیدیم ،خوشگل بود!!!مخصوصا یه جاش انگار یه شک بود....

اگه اینجا رو تعمیر نمیکنی من یه آدم خوب پیدا کردم که گفته اینجا رو خوشگل میکنه به نظر من که اشکالی نداره،تو چی میگی؟؟

0 نظر

Bar

 
*