TOREH
About
*Gallery
*
*
*
*
*Links
Email

Sign View

صفحه اصلي

آرشيو

 دنياي يك ايراني

 شاعرانه ها

 سوبان

 عباس حسین نژاد

 

 

 

Welcome

Bar


 

٭


1)خيلي جالبه!! مي‌شه بپرسم شما سالي چند بار به خودتون زحمت مي‌دين كه به خونه ما زنگ بزنين؟ كه بعد به اين نتيجه مي‌رسين كه معمولا نمي‌شه منو تلفني پيدا كرد و اين نتيجه را در اختيار بقيه هم قرار مي‌دي؟
2)اين چرنديات را اينجا مي‌نويسيم، چون به اين نتيجه رسيدم كه تو mailهاي منو نخونده پاك مي‌كني!! مي‌دوني تا حالا چند تا mail بهت زدم كه جواب ندادي؟! دور از ادبه!
3)شايد نوشته‌هاي اينجا رو هم نمي‌خوني! چون اگر يادت باشه، من و تو اينجا فقط براي هم مي‌نويسيم. اما تنها كسي كه هيچ عكس العملي ازش نمي‌بينم تو هستي!
4)اگر قهري مثل آدم بگو. چون من خودم نمي‌فهمم كه با من قهري!
5)مي‌دوني چند وقته نديدمت؟ از بعد مشهد. حرف هم شايد نزديم. يادم نيست. تو وقت خالي بيشتر داري. نمي‌توني بيايي دانشگاه ما؟ (جمله‌ام فقط سواليه. لحن ديگه‌اي نداره!)
6)مزخرف!
7)دوست‌هاي دانشگاهت ...!!
8)مي‌خواستم يه چيزي بگم،‌ دلم سوخت. نمي‌گم!
9)تازگيها خوابت را زياد مي‌بينم. حالت اصلا خوب نيست. چيزي نمي‌دونم. فقط برات دعا مي‌كنم.
10)تو فكر كنم عرضه خواب ديدن هم نداشته باشي. نه؟!

حالا ...! نه! اصلا بهتر نيستم!!
--------------------------------
حالا سلام! اول بالایی پست کردم، بعد نوشته تو خوندم! نه اینکه فکر کنی نظرم عوض شده ها! نه!
چه عجب این همه نوشتی؟
منم سه شنبه امتحان گرافیک دارم. قد بز هم بلد نیستم. منم دلم شور می زنه! :(
در مورد عربها و خودمون باهات موافقم.
من وقتی gmail گرفتم اصلا به فکرم نرسید که تو نتونی بگیری! حالا من یه id دیگه هم تو بلاگر دارم. تو برو با اون بگیر. حله؟
جدی گل آقا فوت کرد؟! بابا این عزرائیل هم افتاده به جون هنرمندان ایرانی! خدا به داد برسه. خدا رحمتش کنه.
تو عقد الهام میای؟ من فکر کنم باید با اعمال شاقه بیام. چون همون شب اون سر تهران عروسی هدی هم دعوت دارم! کلا من یادم نمیاد که یه عروسی بوده باشه که من روش یه عقد یا عروسی دیگه هم دعوت نداشته باشم. به این می گن شانس.
مريم




٭

سلام
امروز جمعه است.
خبرها اينکه :
*جمعه ديگه عقد الهامه!(لينک به تالار)
*گل آقا صبح امروز فوت کرد،من خيلي ناراحت شدم،از بچگي يادمه همه مجله هاشو ميخوندم،خيلي آدم با شعوري بود،خدا رحمتش
کنه!
*يه عالمه خبرم تو عراق و فلسطين هست و من همش دارم به خاطر سيب زميني بودن خودمون اين وسط حرص ميخورم!هي خرمون ميکنن به اين هسته و اتم و شوراي حکام و...
*من سه شنبه امتحان گراف دارم،شديد استرس دارم!!کلاً واسه همه امتحانام شب از هول خوابم نميبره!
*آيدا ديگه نمينويسه !من نوشته هاشو دوست داشتم..
*بلاگر به ما سرويس Gmail داده ،بعد تو هيچي به من نگفتي؟؟بعد به اسم خودت هم ساختي؟؟يه کم خوخواهي نيست؟؟
*راستي گوگل بارژيم صهيونيستي توافق کرده تو سايتهاي ضد يهود سرچ نکنه!!!!!!!
***
تازگيا خيلي ميشنوم همه ميگن کاش ما هم زمان پيامبر وحضرت علي و...بوديم که اين عربها اينهمه اذيتشون نميکردن!!من واقعاً متعجبم چي باعث شده ما فکر کنيم خيلي از اونا بهتريم؟؟به نظر من اگر همه ما اون زمان زندگي ميکرديم هيچ معلوم نبود ما هم دشمن حضرت علي نباشيم!!ديگه خيلي هم ادعاي مومن بودن داشته باشيم ،احتمال داشت ميشديم خوارج!!من خودم خيلي هم خدا رو
شکر ميکنم که تو همين دوره دنيا اومدم،چون اصلا از خودم مطمئن نيستم...
يه کم از زمان حضرت علي بدونيم ميبينيم خيلي از دشمنهاي امام علي به بهانه دينداري از امام پيروي نميکردن،حتي وقتي زمان جنگ شد ميگفتن ما ميخوايم تو شهر بمونيم و به فقرا کمک کنيم و به يتيمها برسيم...اينايي که اسمشون رو ميشنويم که فلان مخالفت رو با اماما کردن، شيطون نبودن!آدمهايي بودن عين ما با همون اشتباهاي ما،دليل نداره خودمون رو بالاتر بدونيم و شب وروز
لعنشون کنيم،بعد هم بگيم کاش امام علي يارهايي مثل ما داشت!!حضرت علي الان که ما رو ميبينن کلي هم خوشحالن که ما اصحابشون نبوديم...اگه خيلي هم ادعامون ميشه،الانم حضرت علي يارميخوان!
***
از bqueen:
مي خواهم از تو هجرت كنم ...
به دورها ،
به سرزميني كه نمي دانم كجاست !
به جايي كه حتي ،
خودم هم نباشم !!!!
***
از بافته هاي مشوش..

تو کمان کشيده ودر کمين
که زني به تيرم و من غمين
همه غمم بود از همين
که خدا نکرده خطا کني

که خدا نکرده خطا کني .....

"زهرا"


0 نظر

Bar

٭


خدايا
مرا از اين فاجعه پليد مصلحت پرستي ،که چون همه کس گير شده است وقاحتش از ياد رفته وبيماريي شده است که از فرط عموميتش هر که از آن مصون مانده باشد بيمار مينمايد،مصون بدار!!
تا به رعايت مصلحت ،حقيقت را ذبح شرعي نکنم!...
دکتر علي شريعتي

"زهرا"

0 نظر

Bar

٭



دير رسيده‌ايم و زود يافته‌ايم
‌ ‌
... دير رسيده‌ايم
مثل هميشه
و در بدويت نونماي اين شهر هزار رنگ
در لابلاي هجوم آشفته نورهاي تاريك
در مازهاي پر رمز و راز حيرت و سرگرداني
ايستاده‌ايم ...
... دير رسيده‌ايم
مثل هميشه
و در هياهوي سرسام آور آهن و شيشه
در افسون جيغهاي رنج‌آور
به دنبال رد پايي از سكوت آسمان مي‌گرديم
دير رسيده‌ايم
مثل هميشه
اما اين بار زود يافته‌ايم
پنجره‌اي را كه از ويرانشهر مرگ به روستاي زندگي گشوده مي‌شود

■■■

يافته‌ايم
خورشيد را و درخت را و آب را...
خورشيد را كه با ابر فتنه و فريب پوشانده‌اند
درخت را كه به تيغ گمراهي افكنده‌اند
و آب را كه به سنگهاي كينه راه بسته‌اند
■■■

اين سوي ايستاده‌ايم
در كويري خشك كه تشنه آب
در آسماني بي نفس كه نيازمند درخت
و در شامي تار كه محتاج خورشيد است
■■■

... اين بار زود يافته‌ايم
پنجره‌اي را كه به سر انگشتان توسل و نياز گشوده مي‌شود
و حجمي يكباره از اجابت و نگاه را به زمين بي آسمانمان فرو مي‌ريزد
دست مي‌گشاييم به تمنا
چشم باز مي‌كنيم به اميد
و دل فرا مي‌آوريم به نياز
به خورشيد ” رحمة للعالمين“
به درخت سبز ” جود و كرم“
و به آب زلال ” شمس الشموس“.
سبزترين خورشيد و روشن‌ترين درخت و آفتابي‌ترين آب
■■■

دست در پرتو دامان نور
و چشم در شاخسار كرامت
و دل در تموج نياز
زبان مي‌گشاييم به نفرت و انزجار
از هرچه ابر تيره كه ابهت تابش را از خورشيد رحمت گرفته است
و هرچه تيغ كه بر قامت بلند سبزي و طراوت حقيقت نشسته است
درخشنده باد خورشيد، جاري باد آب، سبز باد درخت
و دور باد هرچه ابر و تيغ و سنگ
كه كوير و آسمان روزگاري خشك و تشنه را از حضور نور و طراوت بي بهره گذاشته‌اند...
مريم




Bar

٭


جای 5 انگشتم روی صورتش؟
یا جای صورتش روی 5 انگشتم؟
سیلی همون نوازشه. مگه نه؟
فقط کمی دوستانه تر!!!
مريم




Bar

٭


چه راحت دارم از خودم یک احمق می سازم!
مريم




Bar

٭


كابوس هلهله گريه حماقت شب شك ترس دعا فكر قرآن وحيد سيگار ترديد خوره بختك فرار نذر وحشت مخفي نرگس چاره گم اگر اما شايد چرا اشتباه محمد بالا خدا رحمت گيج تاريك خسته جرقه شك شك شك ترس سوال خوبي دروغ شكست فراموش تجديد خاطره شيرين تلخ مه مبهم زرد قرمه سبزي 60 كرمان سفره موتور ميترا خوابگاه آزاد خطا مژگان پدر كيك بوكس مستقيم پيدا دور توبه مهر مضطر مرداد زمستون هيچ مسخره فريب احتياط ريسك زندگي حماقت پس زدن اصفهان مريم سكته شريف قطعي محتمل دلتنگي بچگي آرامش يقين بازي چهارشنبه قدح ماهي مست انديشه خواب آرزو ملال ديوار سياه تيردرست دانسته طناب سطل ستاره بيابون خبيث نفرت ساديسسم چاه گل هديه حافظ سرد پوسيده پرده ماسك روان شايد يرحمكم آتش صدا نشانه انتظار صبر استجابت تزلزل كج فهم من مدرسه ساره مجله عكس آروم اطمينان محال ديوونه سخت عذاب احترام خون شمال خونه تنها شوك كنجكاوي نتيجه ريشه خنده پنجره خبر سگ نيمه خودآزار هذيان نگاه فرار مشت بسته در خشك تلف دوست ناشناس منبع تصميم دزديدن دعا تظاهر راز تلاش تاسف اميد هفته آينده ترم خدا خدا خدا...
مريم




Bar

٭


سلام
تونميدوني من دچار خود فرو ريختگي هستم(اينو تازه از تو يه فيلم ياد گرفتم!) و احساساتم رو تو دلم ميگم،خنده و خوشحالي و اينا بود......
پس دوستاي دانشگاهتم اينجا رو ميخونن!!نگفته بودي!
راستي امروز دو تا دوست جون همسفر مشهد مون رو تو دانشگاه ديدم!!دلم تنگ شده بود براشون!دوباره تو يه راهرو سوت وکور سراشون تو هم بود و داشتن حرف ميزدن!!گفتم بازم با هميد؟گفتن آره ،همه جا مه همو ميبينم ،دانشگاهم با هم ميآم!!يه جورايي به دوستيشون حسوديم شد...بگذريم!!بعد فائزه ميگه خوش ميگذره؟؟من با نهايت لبخند گفتم آره!!ولي اون گفت چرا قيافت اينجوريه؟مثل اينکه بد خوش ميگذره!!يعني اينهمه قيافه من تابلوه؟؟البته اين ترم واقعا سخته ،قيافه هممون اينجوريه!!روزي 10 تا ورق تمرين تحويلي داريم ،همش ياد هري پاتر ميافتم که هميشه يه کوه تکليف و مقاله داشت،که هرميون نوشته بود ولي هري و رون بايد خودشونو ميکشتن تا تموم شه!!من در نقش هرميونم!!
الانم درس دارم!
فعلا
"زهرا"

0 نظر

٭


اصلاحيه!
امروز تو دانشكده از كلاس هوش كه اومديم بيرون، آزاده منو كشيد كنار و گفت: ماجراي فلاني چيه؟ خبريه؟ منم از همه جا بي خبر فكر كردم قرار است دوباره شيريني كسي را بخوريم. كلي ذوق كردم كه اِاِ چه خبره؟ به منم بگين. آزاده گقت: بچه‌ها مي‌گن از تو شنيدن!!!!!!! كلي شاخ درآوردم و تكذيب كردم و رفتم.
يك ساعت بعد، دوباره آزاده منو صدا كرد و گفت بابا تو خودت تو وبلاگت نوشتي كه الهام خ. پريد و ...! اما اشتباه كرديا!
اينجا بود كه فهميدم موضوع از چه قرار است و الكي الكي چه شايعه‌اي درست كردم!
ماجرا اينه كه من تو همكلاسيهاي دانشگاه هم يه الهام هست كه اول فاميليش خ. هست! و به خاطر اين تشابه اسمي بچه‌ها كه اونو مي‌شناختن فكر كرده بودن منظورم اونه!
من همين جا اعلام مي‌كنم كه بابا! منظور من يكي از دوستهاي مدرسه‌ام بوده!
‌ ‌
پ.ن: ببينم اصلا تو اون نوشته منو كه اين خبر را داده بودم خوندي!! هيچ عكس العملي نشون ندادي! شنيده بودي قبلا؟
مريم




Bar

٭


استدلال!!
امروز با خواهرم سوار یه تاکسی شدیم، راننده اش از این دیوونه ها بود که خیلی وحشتناک رانندگی می کنن و خیال می کنن خیابون ارث پدریشون هست که توش هرجور می خوان برونن! بماند چند بار نزدیک بود تصادف کنه و ما هم جلو نشسته بودیم داشتیم قالب تهی می کردیم. آخرهای راه برای اینکه یه تیکه ترافیک رو رد کنه پیچید توی یه بلوار، که جهتش مخالف ما بود!(یعنی خلاف رفت) خیلی هم با سرعت پیچید. داشت می خورد به یه ماشین که جلومون بود که پاشو گذاست تا ته رو ترمز و فرمون را پیچوند و چند متری کشیده شد ماشین، اما به خیر گذشت. حالا آقا با اعتماد به نفس بالا سرشو از پنجره برد بیرون و گفت: (به خدا این عین چمله خودشه) مرتیکه دیوونه عوضی! مگه کوری؟ نمی بینی من دارم خلاف میام!!!!!!!!!!

این دیگه به سنگ پا هم گفته زکی!!!
مريم




Bar

٭


حس قشنگيه! اينكه غم كس ديگه‌اي بشه مثل غم خودت و حل مشكلش يا كم كردن بار غصه‌اش، دغدغه‌ات.
يه چيز ديگه هم هست. بعد از يه عمر، پيدا كردن كسي كه تو خيلي چيزها شبيه خودت است، مثل اين مي‌مونه كه از بيرون به خودت نگاه كني.
خدايا! كارشو آسون كن!
مريم




Bar

٭


دیوونه که شاخ و دم نداره! اینم نمونه اش!(محض اطلاع این مال یه شهر بازیه!)


مريم




Bar

٭


بالاخره مريم و مهدي هم رفتني شدن. قرار است برن ويكتوريا! دلم از الان تنگ مي‌شه.
راستي چند تا خبر. نمي‌دونم البته برات جديد هست يا نه؟
مهمترين خبر اينكه الهام خ. هم پريد!
دومين خبر اينكه هدي خانوم خرخون، به علت اينكه در گرايش كنترلشون شاگرد اول شدن، مي‌تونن بدون كنكور برن فوق! خيلي خوشحال شدم. اما اگه دستم بهش برسه! نمي‌دوني چقدر ناله كرده بود كه هيچي نخونده و خيلي سخت بود و ...! بچه خرخون‌ها همه‌شون مثل هم هستن.
سومين خبر اينكه جاني رفت اصفهان دوباره دلم براش تنگ شده. درسته كه خيلي سر به سرش مي‌گذاشتم، اما بودنش دلگرمي‌اي بود. بعضي حرفها هست كه غير از دوستهاي مدرسه‌اي، كسي نمي‌فهمه. تازه به بودنش عادت كرده بودم. هروقت لازمش داشتم، خودش سر و كله‌اش پيدا مي‌شد. كاش نمي‌رفت
خب ديگه! فعلا خبري نيست. تا بعد!
مريم




٭


يه روز که از اولش بخواد بد باشه تا تهش لحظه لحظه ش کوفت ميشه!! اول سوار يه تاکسي شدم ،وسط راه يه پسر مياد ميشينه کنارم بعد وقتي خواستم پياده شم اونقــــدر قيافش عجيب غريبه که از ترس يه نفس بلند کشيدم!!خدا روشکر زودتر نگاش نکردم!!بعد رفتم دانشگاه استاد نيومده!!دوباره همون راه آشغال رو بايد برگردم،مترو!!اين دخترها که با اين تيپها و آرايشهاشون رو اعصابم راه ميرن و پسرها که با نگاه حريص وقيافه هاي آويزون دخترها رو ديد ميزنن و نظر ميدن!!چقدر صحنه هاي چندش آور رو هر روز بايد ببينم!!
دوباره تاکسي !!يه دختر وپسر نشستن عقب ،من کجا بشِنم؟؟نه پا ميشن من ته بشينم ،نه اون پسر خپل خودشو جمع ميکنه!!بعد تو ماشينم پسره زنگ ميزنه که فلان زنگ نزني خونتون!!!مانيا؟؟با منه!! اَه ،اَه ...صداش مثه زنهاست!!بعد خانوم مقنعه شو در مياره يه روسري صورتي جواد سرش ميکنه ،راننده هم که گردنش شکست از بس بالا پايين رفت،ديدم هي ماشينا بوق ميزنن،نگو راننده سرش تو آينه است!!!واي خدا کي ميرسم:((حالم داره بهم ميخوره!!پول رو دادم پريدم پايين،اونور خيابون حس کردم راننده وايساده داره با داد يه چيزي ميگه!!اصلا مهم نبود، شايد در رو محکم کوبيدم يادم نمي ياد ،مشکل در نبود اونم در اين ماشين قراضه!مشکل اين بود که راننده گيج صحنه هايي بود که تو آينه ميديد ،من در رو کوبيدم، ميخکوب شد!!حالا خونه ام،دارم آروم ميشم ،فردا باز همين قصه است!!
"زهرا"

0 نظر

Bar

٭


بوي گل نرگس؟
            - نه،
               كه بوي خوش عيد است!
شو پنجره بگشا،
             كه نسيم است و نويد است.
‌ ‌
رو خار غم از دل بكن، اي دوست، كه نوروز
هنگام درخشيدن گلهاي اميد است.
‌ ‌
بر لاله از برف برون آمده بنگر،
چون روي تو، كز بوسه من سرخ و سپيد است.

با نقل و نبيدم نبود كار، كه امروز
روي تو مرا عيد و لبت نقل و نبيد است.
‌ ‌
گر با دل خونين، لب خندان بپسندي،
با من بزن اين جام، كه ايام، سعيد است؟
‌ ‌
سلام!
سال نو مبارك!
مي‌دونم كه يه ذره دير شده، اما بي تقصيرم! از يه هفته قبل عيد تلفن قطع بود. بعدش هم ما رفتيم مسافرت. تازه برگشتيم.
خب. اميدوارم امسال خيلي خيلي بهتر و پربارتر از پارسال باشه. براي من، تو و همه. خودمون هم بهتر بشيم. من كه الان خيلي به سال جديد اميد بسته‌ام.
هرچند كه هنوز هيچي نشده، اول سالي همه‌اش مريض بودم. به خاطر اين گرم و سرد شدن هوا. يه عالمه هم تكاليف نوروزي انبار شده دارم! اما اينا مهم نيست. مگه نه؟
زندگي كه همه‌اش اين چيزها نيست. اينا خيلي كوچيكن! پس اگر هفته ديگه بعد از شروع شدن كلاسها خيلي ناله كردم، اين حرفهام رو بهم يادآوري كن. ممنون.
تو چي كارا كردي؟ انگار مسافرت نرفتين. تو چي فكر مي‌كني درباره سال 83؟
راستي! كي به كي فحش داده بود؟ چي گفته بود؟!! كي بود؟!
فعلا همين. خوابم مياد!

مريم




Bar

 
*