٭
اینجا هم بالاخره تسهیلات فارسی نویسی فراهم شد، خیلی سخت بود هر بار چپ و راست کردن این متنها... می بینی که؟ بهانه دیگری برای ننوشتنم ندارم!حالا هم ساعت یک نیمهشب نمیدانم چرا اینجا سر زدم...
خواستم جایی بنویسم که حالم بسیار خوب است٬ جدید خوبم!هزار هزار کلمه و جمله زیبا افتادهاند دنبالم٬ راه فرار ندارم٬ از وبلاگ و دفتر و کتاب هم گذشته است٬ چیزی ناشناخته در من به سرعت رشد میکند که حتی خوب و بدش را هم نمیفهمم...با آدمها دوست میشوم٬ به همه لبخند میزنم٬ با همه دست میدهم٬ پای همه صحبتهای بیربطشان می نشینم٬ زیاد زیاد حرف میزنم٬ به همه ایمیل ها و اساماس های چرند و روتین مشتاقانه جواب میدهم...کوچه و خیابان٬آسمان و زمین را طوری نگاه میکنم که گویی بار آخر است...با تمام وجود زندگی میکنم٬ با تمام توان...
شاید بعدها بهتر بتوانم توصیف کنم٬شاید تر از رفتارم پیدا شود و نیازی به توصیف نباشد...
تو خوبی یار قدیمی؟
"بانو زهرا"
1 نظر
1 Comments:
فارسیش کردم تاریخ پکید!
Post a Comment
نوشته شده در ساعت
01:02
توسط طره