٭
فرن     [با حسرت] نمی دونم چقدر طول می کشه تا خاطره یه آدمو از وجودت بکشن بیرون - اگه دستگاهی اختراع می کردن که این کارو میکرد - [روی دسته مبل می نشیند.]
باد    می دونم چه احساسی دارین، خانم کیوبلیک. فکر می کنین این آخر دنیاس - ولی نیس، واقعا نیس، خود منم یه موقع دقیقا احساس شما رو داشته م.
فرن    واقعاً؟
باد     خب، نه دقیقاً، من می خواستم با اسلحه کارو تموم کنم.
آپارتمان - بیلی وایلدر و آی.اِی.ال.دایموند
مریم
1 نظر
1 Comments:
دستگاهش اختراع شده ولی کار نمی کنه...
Post a Comment
نوشته شده در ساعت
15:59
توسط طره