TOREH
About
*Gallery
*
*
*
*
*Links
Email

Sign View

صفحه اصلي

آرشيو

 دنياي يك ايراني

 شاعرانه ها

 سوبان

 عباس حسین نژاد

 

 

 

Welcome

Bar


 

٭


اینا رو می نویسم که یادم بمونه. شاید هم می نویسم که یادم بیاد. یادم بیاد که الان بابت خیلی چیزها باید هر لحظه خدا رو شکر کنم. داشته ‌ها و نداشته‌ها. داده‌ها و نداده‌ها. نمی‌شه انتظار داشت که همه چیز، همیشه درست مطابق میل ما پیش بره. راه هست، چاه هست، سنگ بزرگ هست، دست انداز ناجور هست! وقتی یه راهی رو انتخاب کردی، همه چیزش رو باید دیده باشی و قبول کرده باشی. چاهش، سنگ بزرگش، دست انداز ناجورش. مهم اینه که اگر مطمئنی که اون راه به همون جایی می‌رسه که تو می‌خواهی، باید تا آخرش قرص بایستی. حالا چه فرقی می‌کنه اگر 4 نفر هم هی حرف مفت بزنن و . . . نباید بگذاری شک بیفته به جونت و مثل خوره بخوردت. به قول درویش مصطفا، محکم باش! یا علی مدد!
نمی‌گم سخت نیست. هست. مخصوصا که لحظه به لحظه بخواهی با این آدم‌های حرف مفت زن، چشم تو چشم بشی و هی بهشون لبخند بزنی و انگار کنی که هیچ اتفاقی نیافتاده. حتی تر اینکه انتظار داشته باشن که کیلو کیلو محبت ببینن و تو هم اینو ازشون دریغ نکنی. تو که عادت گند منو خوب می‌شناسی! حتی به دشمنم هم لبخند می‌زنم، طوری که انگار عزیزترین دوستمه. اینجوریم دیگه!
خیلی بهم فشار اومده که دارم می‌نویسمش. اما باز هم از اینجا که برم بیرون، می‌شینم روبروی تک تکشون و بهشون لبخند می‌زنم! به پهنای صورت! عادت! ترک نداره!


مریم


0 نظر

0 Comments:

Post a Comment



Bar

 
*