٭
دلم گرفته :(
خیلی امید بسته بودم به این اتفاق، اما . . . هنوز هیچی تموم نشده، هنوز ممکنه بشه درستش کرد، هنوز امیدی هست شاید. اما من خیلی امید بسته بودم. فکر می کردم بی دردسر به چیزی که می خوام می رسم. شاید برای همین با یک سوال ساده از طرف مسئولش که می تونه چیز بدی هم نباشه یهو اینقدر خودم رو گم کردم.
می دونم. نباید به کسی غیر از تو اینقدر امید می بستم خدا! منو ببخش. به خاطر این اشتباه همه چیز رو خراب نکن. شاید از راهی که جلوی پاهامون گذاشته بودی اونقدر خوشحال شدم که اصلا یادم رفت این هم از لطف تو بوده.
خدا جون! خودت دوباره درستش کن . . .
مریم
1 نظر
1 Comments:
امیدت ناامید نشه انشالله...
خدا بزرگه...حتما یه چیز خوبی میشه...توکل به خدا...ما میتونیم صداش کنیم...میشنوه...حتما میشنوه...
Post a Comment
نوشته شده در ساعت
18:45
توسط طره